سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصر ظهور

..  مردی را به جرم قتل نزد کورش بزرگ آوردندپسران مقتول خواهان اجرای حکم شدند قاتل ازکوروش برای انجام کاری مهم برای برادرش 3روز مهلت تقاضا کرد.شاه پرسید:چه کسی ضمانت تو را خواهد کرد؟قاتل به مردم نگاه کرد و گفت : این فرمانده.شاه گفت :ای سپهسالار آراد آیاانن مرد راضمانت میکنید؟آرادگفت :بله سرورم.گفت تو او را نمیشناسی و اگر فرار کند حکم رابر تو اجرامیکنیم!آراد گفت :ضمانتش میکنم.قاتل رفت و 3روز مهلت در حال اتمام بود و مردم نگران آراد بودند که حکم براو اجرا نشود.اندکی پیش ازغروب آفتاب قاتل برگشت و در حالی که بسیارخسته بود بین دستان جلاد قرار گرفت.کورش بزرگ پرسید :چرا برگشتی درحال اینکه میتوانستی فرار کنی؟قاتل پاسخ داد :ترسیدم که بگویند وفای به عهد از بین مردم ایران رفت.کوروش ازآراد پرسید : چرا او راضمانت کردی؟پاسخ داد :ترسیدم که بگویند مهرورزی و نیک? از بین مردم ایران رفت.در این هنگام پسران مقتول نیز متأثر شدند و گفتند : ما از او گذشتیم زیرا می ترسیم که بگویند بخشش و گذشت ازبین مردم ایران رفت.این نوشته را گذاشتم زیرا می ترسم که بگویند گذشته ایران از یاد مردم ایران رفته است...به یاد داشته باشید که میتوانیم دوباره بسازیم و آغاز کنیم فرهنگ پدران و مادرانمان را..