یکی از دوستانم برایم تعریف می کرد :
در اداره ای کارم شش ماهی می شد گره خورده بود ، عملا با هزار شیوه به من فهماندند که رشوه می خواهند و هربار هم بنده خودم را به نفهمیدن می زدم و در خواست می کردم کارم مبتنی بر روال قانونی انجام شود!
آخرین بار که آنجا رفتم ، داد و بیداد راه انداختم که در بدترین شرایط این کار باید دو ماهه تمام می شد
چرا اینقدر مردم را اذیت می کنید ؟
یکی از کارمندان من را کنار کشید و فهماند که باید سرکیسه را شل کنم و راه دیگری هم ندارد.
پاسخ دادم این مصداق رشوه است و پیامبر فرموده اند رشوه دهنده و رشوه گیرنده هردو در آتش دوزخ خواهند سوخت.
به او گفتم اگر برای تو جهنم مهم نیست برای من مهم است.
پاسخ داد :
ای بابا خوب از اول بگو داداش ! برای همین است خودت و ما را 6 ماه است سرکار گذاشته ای ؟
با تعجب گفتم :چطور ؟
گفت : این که رشوه نیست!
رشوه یعنی تو پولی بدهی که کارت را جلو بیاندازیم یا حق فرد دیگری را ضایع کنیم ، در حالی که اگر تو پول ندهی ما کلا کارت را انجام نمی دهیم و باید عملا بی خیال نتیجه بشوی !
این پولی که تو می خواهی بدهی مصداق "باج" است نه رشوه!!!
بعد پرسید مقلد چه کسی هستی ؟ و بنده هم پاسخ دادم
دست کرد در کشوی میزش چند برگه از فتاوای مراجع تقلید را پیرامون "رشوه" و "باج" بیرون آورد .
مرجع تقلید بنده را پیدا کرد و گفت : خیالت راحت مرجع شما هم فرموده : اگر چاره ای نداشتی و حقی را ضایع نکردی میتوانی باج بدهی !!!
این که چه شد بماند ، از آن شرکت بیرون آمدم
با خودم میگویم خدا را شکر که برخی کارمندان ما تا این حد از احکام سر در می آورند!!!
قال رسولالله (ص) : الرّاشی و المرتشی کلاهما فی النّار (رشوه دهنده و گیرنده هر دو در آتش دوزخند)