سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصر ظهور

 

حوادث شش ماه پایانی قبل از ظهور

 پس از آن، سپاه سفیانى از مدینه به قصد جنگیدن با تازه‌واردان مکه و (به گمان خود) به هم آوردن سر و ته جریان نوظهور حضرت مهدى، خارج مى‏شود. به خاطر شدت و نحوه‌ی تخریب این سپاه، احادیث ما آن را به سیل تشبیه کرده‏ اند. 

 این سپاه در میانه‌ی راه به بیابان «بیداء» که بین مکه و مدینه واقع شده است مى‏رسند. لشکریان، شب 15 محرم به این منطقه مى‏رسند و شب را در آن جا بیتوته مى‏کنند. خداوند متعال به جبرئیل (ع) فرمان داده و او هم فریادى از سر خشم و غضب بر آن‌ها مى‏کشد که: «اى بیداء! این جمعیت ستمگر را در خود فرو بر». 

زمین هم آن‌ها را با تمام سلاح‌هایشان می‌بلعد. تنها دو نفر که از قبیله‌ی «جهینه» هستند و ملقب به بشیر و نذیر مى‏شوند، نجات مى‏یابند که بر صورت آن‌ها چنان سیلى زده مى‏شود که چهره‌ی هر دو به عقب برمى‏گردد. 

بشیر به دستور جبرئیل به خدمت حضرت مهدى (ع) رفته و خبر هلاکت لشکر سفیانى را به ایشان مى‏دهد و سپس به دست آن حضرت توبه مى‏کند و حضرت هم مرحمت کرده و او را به حالت اولش برمى‏گردانند. نذیر هم براى انذار و برحذر داشتن سفیانى، به شام مى‏رود و او را هم از این جریان خبردار مى‏کند و خود می‌میرد.

مکه پس از این جریان، امنیت خویش را بازمى‏یابد و احدى از پادشاهان و فرمانروایان جرأت نمى‏کند که به قصد جنگیدن با این جمعیت تازه‌وارد مکه، بدان جا رو کند و هر کدام هم که راه افتاده بودند، برمى‏گردند که مبادا آن‌ها هم دچار چنین سرنوشتى بشوند. 

امام (ع) هم که به مرتب کردن و آموزش سپاه ده هزار نفرى خویش در مکه مشغول بوده‏ اند، آن‌ها را حرکت داده و رو به مکه مى‏کنند تا این که به محلى که سپاه سفیانى فرو رفته بودند مى‏رسند و حضرت به یاوران خویش آن نقطه را نشان مى‏دهند.

سفیانى که بخشى از سپاهش در بیابان‏هاى حجاز فرو رفته‏ اند و بخشى دیگر هم در عراق از سید خراسانى و یمنى شکست جدى خورده‏ اند، سعى مى‏کند که در منطقه‌ی شام تا آن جا که مى‏تواند تجدید قوا کند تا این امکان را بیابد که بزرگترین صحنه‌ی جنگ با حضرت را پس از ظهورشان به تصویر بکشد و جنگ خونبارى را از دمشق تا قدس به پا کند...

              الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 

 ___________________________