سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصر ظهور

نظر

گویند : صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت.

نمازگزاران ، همه او را شناختند ؛ پس ، از او خواستند که پس از نماز ، بر منبر رود و پند گوید....

پذیرفت ... نماز جماعت تمام شد.

چشم ها همه به سوى او بود??

مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.

بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.

آن گاه خطاب به جماعت گفت :مردم! هر کس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد!

کسى برنخاست

گفت :حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد 

باز کسى برنخاست.

گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید ؛ و براى رفتن نیز آماده نیستید